جشن هاي بزرگ مذهبي در استان بوشهر
جشن ميلاد حضرت محمد(ص)، جشن ميلاد حضرت فاطمه(س) (روز مادر)، جشن ميلاد حضرت علي (ع)( روز پدر)، جشن هاي بزرگ نيمه شعبان، روز ميلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم هاي آغاز ماه مبارك رمضان و آداب گرفتن روزه و عيد قربان، جشن بزرگ غدير خم و تعيين حضرت علي(ع) به جانشيني حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن ميلاد ديگر امامان معصوم (ع) از جمله جشن هاي مذهبي مهم استان بوشهر به شمار مي آيند. جشن بزرگ عيد فطر در استان بوشهر؛ عيد تلخك يا عيد مرده ها ناميده مي شود.
در اين روز كساني كه عزيز از دست رفته دارند؛ مراسم فاتحه خواني برگزار مي كنند و مردم براي تسليت به ديدن آن ها مي روند. سحرگاهان بعد از گفتن اذان صبح روز عيد فطر، مردم به زيارت اهل قبور مي روند و بر قبر مرده هاي خود سفره مي چينند و پس از بازگشت از قبرستان نماز عيد خوانده مي شود.
در ميان جشن هاي ملي؛ جشن هاي عيد نوروز مهم ترين و بزرگ ترين جشن ها به شمار مي آيند. نخستين جشن ايراني به نام نوروز از زمان پادشاهي جمشيد مرسوم شد و در زمان هاي بعد، جشنها و آيينهاي ديگري چون تيرگان، مهرگان، سده و غيره در فرهنگ ايران پديد آمدند. اعياد ملي، مذهبي و محلي در استان بوشهر نزد همه پاس داشته مي شوند. اقليت هاي مذهبي استان بوشهر نيز مي توانند جشن هاي مذهبي خود را به راحتي به جاي آورند.
درميان جشن هاي ملي؛ آيين هاي ويژه عيد نوروز مهم ترين جشن ها به شمار مي آيند. مردم استان بوشهر بر اساس رسوم رايج، اين عيد ملي را با شكوه هر چه تمام تر برگزار مي كنند و براي آن اعتبار و احترام زيادي قائل هستند.
اين مراسم در ميان مردم بوشهر؛ با يك شيوه ولي آداب مختلف انجام مي شود. در عين حال همه مردم بوشهر آمدن نوروز را به فال نيك مي گيرند و چند روز به تحويل سال نو مانده نوعي شيريني تهيه مي كنند كه به شيرين بيب گلي معروف است. بيش تر مردم بوشهر علاوه بر پختن شيريني بيب گلي و شيريني قراپيچ، شيريني هاي ديگري نيز از بازار تهيه مي كنند و در تمام ايام جشن هاي نوروزي از مهمانان با انواع شيريني ها پذيرايي مي شود.
امروزه همان مراسم چهارشنبه سوري كه در كل كشور رايج است در اين استان نيز برگزار مي شود و آتش افروزي شب چهارشنبه سوري از آداب مردم اين ديار است. بر اساس رسم آن ها شب چهارشنبه سوري نبايد نفريني صورت گيرد زيرا بر اين باورند كه در روزهاي آخر سال؛ جمعا1999 قضا و بلا نازل مي شود كه فقط 999 تاي آن در اين شب است. در استان بوشهر عصر چهارشنبه سوري كوزه نو يا كهنه اي را به خانه يا زمين مي زنند تا بشكند و معتقدند كه قضا و بلاها را دور مي ريزد.
مراسم زار(ليوا) كه از آيين هاي شب چهارشنبه سوري است ريشه افريقايي دارد و گويا از طريق حبشه به اين منطقه راه يافته است و براي فرد بيمار برگزار مي شود. اين رسم در شب چهارشنبه سوري برگزار مي شود و در آن مردان و زنان لباس مخصوص مي پوشند و عطر مخصوص اين مراسم را نيز به خود مي زنند و خود را براي مراسم آماده مي كنند.
هفت روز قبل از اجراي مراسم معجون مخصوصي از گياهان : كندرك،ريحان، گشنه، زعفران، هل، جوز و زبان جوجخ(نوعي گياه) تهيه مي كنند و بيمار را دور از چشم زنان و يا بالعكس اگر مريض زن باشد دور از چشم مردان نگه مي دارند و از اين معجون برتن بيمار مي مالند و مقداري نيز به خورد او مي دهند. اين مراسم چندين شبانه روز ادامه دارد و شخص زار بعد از خلاص شدن از بيماري بايد هميشه لباس تميز و سفيد بپوشد و خود را مرتب بشويد و معطر كند. هيچ كار خلافي انجام ندهد و به اين صورت او براي هميشه در جرگه اهل هوا در مي آيد.
جشن هاي ازدواج در استان بوشهر داراي آداب و آيين هاي خاص خود است. در حال حاضر برخي از آن ها از بين رفته و به طور پراكنده در گوشه و كنار اجرا ميشود و برخي ديگر با شكوه تمام مرسوم است. معمولاً خواستگاري توسط ريش سفيد و يا بزرگ خانواده پدر يا مادر داماد انجام ميشود. در اين زمان خانواده عروس هم مدتي فرصت فكر كردن خواسته و بعد جواب نهايي را مي دهند. البته در گذشته ازدواج اجباري و بيش تر درون همسري بود، ولي امروزه جوانان خود همسر آينده خويش را انتخاب ميكنند و بعد خواستگاري انجام ميشود. اگر داماد مورد قبول واقع نشود، خانواده عروس به بهانه اين كه دختر را براي فاميل يا پسرعمو انتخاب كردهاند، جواب منفي ميدهند.
شرط زدن مرحله بعد از خواستگاري است. چند نفر از افراد ريش سفيد خانواده داماد پيش پدر عروس مي آيند و بدين ترتيب شرايط نهايي طرفين مطرح مي شود. در اين نشست مهريه حاضر و غايب تعيين ميشود. در گذشته ها مهريه پوست پياز و يا بال پشه تعيين مي شد. چون امكان جمعآوري اين اقلام غير ممكن بود، بدين ترتييب طلاق غير ممكن مي شد. در بعضي روستاها هنوز مبلغي به عنوان حق شير يا شير بها به مادر عروس ميپردازند. بعد از تعيين اين شرايط نوبت به نامزدي ميرسد. بدين صورت يك دست لباس را همراه با حلقه و ساعت در حالي كه در پارچه سبز پيچاندهاند به عنوان نشان نامزدي به خانه عروس ميبرند.
به مراسم بردن لباس عروس از طرف خانواده داماد به خانه عروس و نيز به مراسم بريدن پارچه لباس عروس و داماد رخت برون مي گويند.خانواده داماد بعد از اين كه لباس هاي عروس را تهيه كرده يك روز خوب مثل تولد ائمه اطهار (عليهم السلام) يا شب هاي جمعه را تعيين كرده و لباسها را با هلهله و شادي به خانه عروس مي برند. بردن لباسها معمولاً يك هفته قبل از عروسي انجام ميشود تا عروس فرصت كافي براي دوختن آن ها را داشته باشد. دايه يا زن خياط لباسها را يكييكي به مهمانان نشان ميدهد در عوض اين كار به وي هدايايي تقديم ميشود. قيچي زدن لباس عروس را بايد يك زن خوشبخت و دولتمند (يعني اين كه شوهرش زن دوم نداشته باشد، دل سوخته نباشد، از شوهرش جدا نشده باشد) انجام دهد.
در گذشته لباسها را در سيني چيده و روي آن را روسري سبزي مي كشيدهاند. در بعضي مناطق مثل بندر ديلم لباسهاي داماد را نيز از خانه عروس طي مراسمي به خانه داماد مي برند و به اين كار تشريف ميگويند.
دعوت از مردم براي شركت در جشن عروسي توسط دلاك يا دايه انجام ميشد ولي امروزه توسط اقوام عروس و داماد صورت مي گيرد. هنگام دعوت در ظروفي مقداري گلبرگ و گل محمدي ريخته و نقل و نبات نيز روي آن گذاشته، سپس با پارچه حرير سبز روي آن را پوشانده و به درب خانهها براي دعوتي ميروند، صاحب خانه تعداد گلبرگ و نقل را برداشته و با ذكر دعاي خير و خوشبختي اعلام آمادگي براي حضور در جشن عروسي مي نمايد. به اين عمل طلبون نيز گفته ميشود. گل و نقل طلبون را جوانان دم بخت براي طلب مراد ميخورند.
بعد از ظهر شب عروسي، داماد بعد از رفتن به حمام و پوشيدن لباس نو در حجلهاي كه وسط حياط داماد درست شده مينشيند. مردم با هلهله و شادي همراه با آواي ني انبان گرد داماد جمع مي شوند. سلماني محل پارچهاي را دور گردن داماد مي بندند و موي سر و صورت او را اصلاح ميكند. مردم نيز پول و شيريني روي سر داماد ميريزند كه به اين مرام سرتراشون مي گويند. هنگام سرتراشون دعايي خوانده ميشود و مردم صلوات ميدهند، در اين مراسم مردم با شربت و شيريني و آجيل پذيرايي مي شوند.
حنابندان رسم ديگري است كه معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام مي دهند. سلماني محل، دست و پاي داماد را در منزل وي حنا ميبندد و سپس با يك پارچه حرير سبز رنگ مي بندد. در همان ساعت؛ سلماني زن در منزل عروس دست و پاي عروس را حنا ميبندد. هنگام حنابندان موسيقي محلي و رقص و پاي كوبي اجرا ميشود. در صبح حنابندان حلواي برنج و حلواي انگشت پيچ با نان محلي كه كنجد روي آن ماليده شده و به گرده مشهور است، به مردم ميدهند. طريقه پخش حلوا به اين صورت است كه حلواها را در كاسه و يا بشقاب چيده و در سيني بزرگي قرار مي دهند، يكي از بستگان عروس و يا داماد سيني را روي سر گذاشته و به خانههاي همسايه و فاميل ميرود و حلوا را تقسيم ميكنند.
اين حلوا را صبح عروسي نيز پخش ميكند.امروزه مراسم حنابندان به اين صورت است كه يك برگ سبز درخت نارنج و يا يك اسكناس هزارتوماني را در دست هاي عروس و داماد گذاشته و روي آن حنا مي گذارند. هنگام حنابندان اين شعر خوانده ميشود: "عروس حنا ميبنده، طوق طلا مي بنده، اگر حنا نباشد، دل به خدا مي بنده"
دومارويي رسم ديگري است كه در مراسم هاي عروسي انجام مي شود. در روستاهايي كه كنار روخانه و يا دريا قرار دارند، بعد از ظهر پيش از شب عروسي داماد را سوار اسب كرده و با هلهله و شادي او را به كنار رودخانه برده، بعد از استحمام وي را به منزل بر مي گردانند و سرتراشون انجام مي شود. در نقاط ديگر داماد را براي زيارت به پابوسي پير يا امام زادهاي درمحل ميبرند.
وقتي عروس را به منزل داماد مي آوردند (در قديم كه عروس را با اسب مي آوردند) عروس تا هديه اي نمي گرفت از اسب پياده نمي شد كه به اين رسم پااندازون گفته مي شود. امروزه آوردن عروس با اتومبيل انجام ميشود در اين شرايط نيز عروس تا هديه نگيرد از اتومبيل پياده نمي شود. هدايا ممكن است پول، قالي، چند اصل نخل چند رأس گوسفند و يا قطعهاي زمين باشد.
سه شبه رسم ديگري است كه در شمال استان نظير بندر ريگ و بندر گناوه و ديلم رايج است. در شب سوم عروسي، دوستان و بستگان عروس و داماد به ديدن عروس مي روند و هديه مورد نظر خود را تقديم ميكنند. در منزل عروس با شيريني و آجيل و شربت از مهمانان پذيرايي ميشود. آجيل را در دستمال كوچكي مي پيچنانند و ميهمانان آن را با خود به منزل مي برند. يزله خواني و خيام خواني از جمله آداب موسيقي مراسم ازدواج در استان بوشهر است.
آيينهاي طلب باران از جمله آيين هاي محلي بسياري از مناطق كم آب ايران از جمله استان بوشهر است. در اين سرزمين اگر بارش باران تا آذرماه با تأخير روبه رو شد مردم دست به دعا برداشته و آيينها و مناسكي را براي تسخير اين عنصر طبيعي انجام ميدهند. برخي از اين آيين ها به شرح زير هستند:
مراسم گلگلين (gal galin):
هنگام غروب مردم محله در يك كوچه جمع شده و يك نفررا به صورت مضحك و خندهدار در ميآورند؛ لباس كهنه تهيه شده با گوني مي پوشانند، شاخي روي سرش ميگذارند، زنگوله اي در گردن او مياندازند واو در كوچهها راه ميافتد به اين فرد گلي ميگويند. مردم از پشت بام به روي گروه گلي آب مي ريزند. گلي به درب خانهها مي رود و طلب هديهاي ميكند. صاحب خانه به گلي مواد غذايي از قبيل گندم، جو، حبوبات و يا پول ميدهد. عده اي به ويژه كودكان نيز پشت سر گلي به راه مي افتند و اشعاري ميخوانند" نه او بي بارون بي بارون بي نه او بي (آب نبود)"
اگر صاحب خانه به آن ها هديهاي بدهد ميگويند: "خونه گچي پر همه چي" اگر صاحب خانه به آن ها چيزي ندهد؛ ميگويند: "خونه گدا هيچي ندا"
هنگام عبور از كوچه اين اشعار را به منزله طلب باران خواهي ميخوانند:
"گلي ما جهونن امشب
صبا بارون گلي ما خوشكل است
امشت تا فردا باران خواهد آمد
گلي اومده در خونتون سي محض جاجيم كهنهتون
گلي ما چه زشت بارون تپ درشت
گلي اومد درخونتون سي محض بواي بچه تون
گلي اومده رو خونه تون سي محض جاجيم كهنه تون"
از هديه هاي جمع آورده شده، شله يا حليم درست ميكنند. يك دانه مهره يا ريگ در آش مي اندازند. سپس آش را بين حضار تقسيم ميكنند. در سهميه آش هر كس ريگ ديده شد، او را كتك مي زنند.در اين موقع يك نفر ريش سفيد و يا سيد محل ضامن وي شده و او را نجات ميدهد و ميگويد من ضامن اين فرد هستم تا چند روز ديگر باران خواهد آمد. اگر باران نيامد او را بزنيد. فردي كه مهره خورده را رو به سوي قبله دعا (يعني امام زاده يا پيري كه در سمت مغرب محله واقع است) ميبرند (در آبادي هايي كه كنار ساحل هستند به سمت دريا كه در جهت مغرب است مي روند) مردم به دنبال آن فرد به راه ميافتند و با هم ديگر ميخوانند: "قبله دعا ميشينيم سي او خدا ميشينيم"
وقتي مردم به سوي پير يا امام زاده حركت مي كنند اسم امام زاده را آورده و از وي طلب باران مي نمايند.
مراسم تك تكو tek teku
از آيينهاي ويژه طلب باران است كه ترتيب آن به شكل زير است:
شب هنگام دو نفر در حالي كه صورت خود را پوشاندهاند تا شناخته نشوند؛ آردبيز يا الك را در دست گرفته و با ريگ به الك ميكوبند كه با صداي تك تك آن صاحب خانه به دم در آمده و به آن دو نفر قند يا چاي مي دهد. چيزهايي را كه جمع شده است به سر پير يا امام زاده ميبرند و چاي درست كرده ميخورند. اين كار تا سه شب ادامه دارد؛ مردم معتقدند بعد از سه شب باران خواهدباريد.
*« هنگام به حجله رفتن عروس و داماد »
1) حجلَه خونَ يِ شازَ دوماد سه تا زن كِل مي زَنَن
جار ايل و جار ميخك ، جار فلفل مي زَنَن
Hejla xunay šāza dumād se tā zan kēl mizanzn
Jāre il o jāre mixak , jāre felfel mizanan
فارسي : در حجله خانه ي شازده داماد سه تا زن كل مي زنند و صداي هل و ميخك و فلفل مي زنند
2) از خدا مَ وايَ دارِم بادِ رويِ دريا بيا
شازَ دوماد ميرِ حجلهِ ، شاد و خُرَّم در بيا
Az xodā ma vāya dārem bāde rowy daryā biyā
Šāza dumād mire hejle šād o xorram dar biya
فارسي : از خدا من يك آرزو دارم كه باد از روي دريا بيايد و شازده داماد رفته حجله شاد و خرم بيرون بيايد
3) از خدا مَ وايَ دارِم پا بِشَم يَك صبحِ گا
توي حجلَهِ كاكا جونيم مَ كُنِم شُكرِ خُدا
Az xodā ma vāya dārem bāde pā bešam yak sobhe gā
Tuye hejlae kākā junim ma konem šokre xodā
فارسي : از خدا من يك آرزو دارم يك صبح زود بيدار شوم و در حجله ي كاكا جونيم من كنم شكر خدا
4) حجلَه خونَهِ رو بَ قِبلَ صَد تُمَن قيمَت بُدِ
رود جونيم توش نِشَستِ عالَمي رَوشَن بُدِ
Hejla xunae rub a gebla sad toman gimat bode
Rude junim tuš nešaste ālami rowšan bode
فارسي : حجله خونه ي رو به قبله صد تومان قيمت دارد و فرزندم در آن نشسته عالمي روشن شده
*« كت وشلوار پوشيدن داماد »
1) شازدَ دوماد شازدَ دوماد اينقَدَر آبي مَپوش
رَختِ آبي دَر بيارُ رَختِ دامادي بپوش
Šāzde dumād šāzda dumad inqadar ābi mapuš
Raxte ābi dar biyāro razte dāmādi bepuš
فارسي:شازده دوماد شازده دوماد اينقدر آبي نپوش
لباس آبي رادر بياور ولباس داماي بپوش
*« هنگام جدا شدن عروس از خانه پدري»
1) اَي نَه نَه جونِ نَه نَه كه آخِر اُت كِردِم جُدا
مَزِرِ قرآن اَدَر كُن تا اُچِم دَسِ خُدا
Ay nana jone nana ke āxer ot kerdem jodā
Mazzere qorān adar kon tā očem daste xodā
فارسي: اي مادر كه آخر مرا جدا كردي بيا مرا از زير قرآن رد كن تا بروم در پناه خدا
2) نَنَه وَلا نَنَه بِلا خونَه بابا بِتر
بَبَه جونيم زندَه باشه اَصلِ كارِ شُو اَرِ
Nana vallā nana belā xunae baba betare
Baba junim zende bāše asle kare šuare
فارسي:مادر والله و بالله كه خانه بابايم بهتراست اما بابا جانم زنده باشد اصل كار شوهر است.
*« به حمام رفتن داماد»
1) اي امومي،اي امومي اَوِ اََموم تازَ كُن
شازدِ دوماد دَر اَمومِ شَربَتُش آمادِكن
Ay amumi ,ay amumi,āow e amum tāza kon
šāzde dumād dar amume šarbatoš āmāda kon
فارسي: اي حَمومي اي حَمومي آب حموم تازه كن
شازده داماد در حموم شربَتِش آماده كن
2) يِك اَمومي اَزنَو بِسازِم چُون اَموم سِيد مُرتِضي
گِلُش از گِلدو بيارم اَو اُش اَز اِمام رضا
Yak amumi az now besāzem čoneamume sayd mortezā
Geloš az goldu biyārem aow oš az amām rezā
فارسي: يك حمامي از نوبسازم مثل حمام سيد مرتضي
گِل آن را از گلدان بيا,رم وآبش را از امام رضا
3)كاكا جونيم تِكِ اَموم ، رَفيقاش ياري كُنيد
يكصدو سي ، شيشَهِ عطر شَ روِ سِرَخالي كنيد
Kākā junim teke amum ,rafiqāš yāri konid
Yaksado si šišaye atr ša roy sera xāli konid
فارسي:برادر جانم درحمام دوستانش ياري كنيد
يكصدوسي شيشه ي عطررا روي سرش خالي كنيد.
مردم منطقه تلاش دارند با بهره گيري از اين آداب ورسوم اين ماه خدارا عزيز بدارند . اين آداب ورسوم از ساليان سال نسل اندر نسل باقي مانده. رمضان از مهمترين ماههاي خداست .رمضان با رمزورازي كه دارد همواره در نقاط مختلف كشور داراي آداب ورسوم خاصي است گرچه برخي از اين آداب به دليل تكنولوژي تغيير شكل يافته است . واما درلارستان كهن : - پيشواز : بسياري از مردم مدتها قبل از ماه مبارك رمضان روزه مي گيرند وبه پيشواز اين ماه مبارك مي روند اين روزه در ايام خاصي در ماههاي رجب وشعبان كرفته مي شود . در استقبال از ماه مبارك رمضان در بين لارستاني ها مي توان به نظافت خانه وكاشانه واماكن مقدس ، مساجد اشاره كرد . زنان ودختران با تهيه انواع حلواي محلي از قبيل مقراضي ، يغدر ، حلواي آرد برنج و.. شيرني هاي ديگر مثل ذولبيا ، باميا ، نان فرنگي ، رَنگينك و...وانواع خوراكي ها مثل شير برنج ، نان هاي محلي مثل پختن نان تَپ تَپي ؛ شُل شُلو ، با لاتُوه ، ليتَك ، گَپُك و... هم براي خانواده وهم براي خير وخيرات به خصوص در شب هاي جمعه وشب قدر به استقبال اين ماه مي رفتند
واسونك
اين ترانه ها عموماً در مراسم متختلف عروسي خوانده مي شوند . از زمان خواستگاري تا زفاف زنها آنها را مي خوانند ، آهنگ مطبوع ، آرام ، كشدار و ملايمي دارند . دسته جمعي نيز ممكن است خوانده شود ولي معمولاً يكي مي خواند و به نواي داريه ( دف ) مي زند و ديگران با دستك زدن ( كف زدن ) او را همراهي مي كنند . در تنظيم واسونك ها ، سعي شده است با توجه به متن واسونك ها رعايت تقدم و تأخر انجام سنتها بشود ، يعني ترتيبي كه مراسم مختلف از خواستگاري تا زفاف انجام مي گيرد عرضه مي گردد . به طوري كه با مختصر دقتي ذهن خواننده با مراسم مختلف عروسي سنتي ، در شيراز و اكثر قريب به اتفاق شهرها و بخش ها و روستاهاي فارس آشنايي يابد ، البته طبيعي است كه اين مراسم و اين نواها در نقاط مختلف هرچند به هم شباهت داشته و به هم نزديك باشند تفاوت هايي محسوس و نامحسوس دارند .
ناگفته نماند كه هنگام عروسي در خواند واسونكها و شادي كردن به هيچ وجه رعايت مقدم و مؤخر نمي شود . تذكر اين نكته نيز لازم است كه در تمام ابيات واسونك ها مي توان به جاي داماد كلمات ( كاكا ) را گذاشت و عكس آن نيز صادق است . به علاوه بعد از خواندن هر بيتي مي توان اين جملات آهنگين را خواند يا نخواند . « اي مبارك بادا - ايشالا مبارك بادا »
واسونكهاي لار نيز اكثراً به زبان محلي است اما در ميان آنها گاهي اوقات ترانه هايي به لهجه فارسي نيز ديده مي شود كه اين به احتمال زياد به دليل ورود ترانه ها از شهرهاي ديگر به شهر ماست ، حتي در بعضي از اين ترانه ها مي بينيم كه يك يا دو بيت آن به زبان محلي است و ابيات ديگرش به زبان فارسي است .
انواع ترانه هاي محلي
گرچه ترانه هاي محلي انواع اشعار محلي و عاميانه يك ناحيه يك ناحيه را اعم يك بيتي ، دوبيتي يا چند بيتي ، لالايي ، واسونك ، ترانه هاي نمايشي ، كار روايي و حتي طنز و خوشمزگي ها و در كل همه نمودهاي شعري آهنگدار با اوزان ساده آن ناحيه را در بر مي گيرد ، و آهنگ هايي كه از نسل هاي پيشين با گذر از قرون و اعصار و همراه با رنج ها و شادماني ها سينه به سينه به امروز رسيده و طراوت ذاتي خود را همانند طراوت آبهاي جاري چشمه ساران حفظ كرده است و چون خواننده اي به خواندن آنها با اين آهنگ ها مي پردازد هر شنونده اي را شديداً تحت تأثير قواي ناديدني و تنها حس كردني خود قرار مي دهد گاه مي گرياند ، گاه مي خنداند و گاه به تفكر مي كشاند .
ترانه هاي محلي لار نيز به دسته هاي متفاوتي همچون ترانه هاي مخصوص عروسي ( واسونك ها ) ، ترانه هايي هنگام به دنيا آمدن نوزادان مي خواندند ، لالايي ها ، ترانه هاي كه در دوري و فراق ياران و دوستان سروده مي شده و نيز آوازهايي كه در عزاداري ها براي عزيزان شان خوانده مي شده تقسيم مي شوند و هريك دنياي از معاني را با خود به همراه دارند .
*مراسم ازدواج:
مراسم ازدواج نيز در اين استان از اهميت زيادي برخوردار است و به طور كلي شامل دو نوع مراسم مي شود. نوع اول، همان شيوه ي خواستگاري معمولي است كه در تمام كشور رايج بوده و ترتيب آن به اين گونه است كه خانواده داماد براي خواستگاري به خانه عروس مي روند.
در اين منطقه پس از صحبت هاي اوليه و توافق نهايي بين دو خانواده قراردادي با عنوان 'كسمات' منعقد مي شود كه متن اين قرارداد شامل تعيين شيربها و مهريه است.
مراسم عروسي نيز داراي آداب و رسوم خاصي است كه در نقاط مختلف به شيوه هاي گوناگون انجام مي شود، ولي اصول اصلي آن در تمام استان يكسان است. مراسم عروسي سه روز و سه شب با عناوين 'شيريني ايچ ماخ' كه هم زمان با اين مراسم كه در روز مختص زنان و در شب ميهماني آقايان است، مردهاي حاضر در عروسي به كشتي گرفتن و زور آزمايي پرداخته و محفلي شاد را ايجاد مي كنند، 'حنا ياخدي' كه معادل همان حنابندان در ميان ساير اقوام ايراني است در دومين شب عروسي برگزار مي شود و 'گلين چيخارتما' در سومين شب بوده كه در آن عروس پس از رقص و پايكوبي ميهمانان در ميان بدرقه دوستان و آشنايان به خانه داماد مي رود و دو روز پس از مراسم عروسي رسم زنانه 'دواق قاپما' انجام مي شود كه پس از جشن و پايكوبي و صرف شيريني حوالي عصر به پايان مي رسد.
نوع دوم عروسي رايج در اين منطقه، به اين شيوه است كه عروس بدون هيچ گونه اطلاع قبلي به همراه داماد يا يكي از خويشان داماد و با اطلاع خانواده داماد، خانه پدري را ترك مي كند و چند روز بعد پدر داماد به خانه عروس رفته و جريان را به پدر او اطلاع مي دهد و به نوعي او را راضي و خشنود مي كند.
اين نوع ازدواج در ميان عامه مردم ناپسند محسوب مي شود و عروسي كه به اين شيوه خانه پدري را ترك نمايد، از عزت و احترام زيادي بين مردم برخوردار نخواهد بود.
*جشن هاي عيد نوروز:
در ميان جشن هاي ملي، جشن هاي ويژه عيد نوروز مهم ترين و بزرگ ترين جشن هاي منطقه به شمار مي آيند. نخستين جشن ايراني به نام نوروز از زمان پادشاهي جمشيد مرسوم شد و در زمان هاي بعد ، جشنها و آيينهاي ديگري چون تيرگان ، مهرگان ، سده و غيره در فرهنگ ايراني پديد آمدند .
'نوروز' يا در زبان محلي زنجان 'بايرام' بزرگ ترين و شكوه مندترين جشن ايراني است كه از هزاران سال پيش در نخستين روز سال نو 'يك فروردين'، كه روز اول فصل بهار نيز است، با آيينهاي ويژه و باشكوه بسيار در پهنه و گستره ايران زمين برگزار ميشده و ميشود.
اجراي مراسم هاي مربوط به نوروز در استان زنجان نيز حدود دو هفته تمام طول مي كشد. در استان زنجان آداب نوروز به شيوه ديگر استان ها با مراسم هاي چهارشنبه سوري ، خانه تكاني ، سبزه عيد ، چيدن سفره هفت سين ، خريد لباس نو و آداب ديد و بازديد هاي نوروزي همراه بوده و در پايان تعطيلات 13 روزه نوروزي اهالي استان زنجان به گردشگاه هاي طبيعي و به دامنه كوه ها و باغ ها پناه مي برند و آخرين روز تعطيلي هاي نوروز را با صرف ناهار در بيرون از خانه و گره زدن سبزه به پايان مي رسانند.
اما در كنار تمامي اين اعياد و آداب و رسوم حفظ حرمت و احترام به بزرگترهاي فاميل و منطقه زندگي از ارزش و اهميت بالايي برخوردار است به گونه اي كه اولين روز و اولين منزلي كه مورد ديد و بازديد در اعياد به ويژه عيد نوروز قرار مي گيرد منزل و خانواده بزرگ ترين عضو خانواده بوده و پس از آن ديد بازديد ها بر حسب بزرگي و حرمت و در نهايت نزديك فاميلي صورت مي گيرد.
استان زنجان يكي از مناطق شاهراهي ايران است كه از آثار و بناهاي تاريخي و آداب اجتماعي و فرهنگي بسيار كهن و خاصي برخورد دار مي باشد.
به گزارش ايرنا، استان زنجان داراي جاذبه هاي فرهنگي خاصي همچون صنايع دستي، موسيقي و نمايش هاي محلي، لباس هاي محلي و ميراث هاي فرهنگي ماندگار و تاريخي ارزشمندي است كه اين استان را از جاذبه هاي كم نظير و زيبايي برخودار كرده است.
*موسيقي بومي:
موسيقي بومي منطقه زنجان كه همان موسيقي آذري است در وجود 'عاشيقها' خلاصه مي شود و يكي ديگر از جاذبه هاي با اهميت فرهنگي اين استان به شمار مي رود.
* پوشش محلي:
پوشش محلي و سنتي زنان و مردان استان زنجان نيز بسيار جالب و قابل توجه است. پوشش مردان را كت و شلوار معمولي با كلاه نمدي با نام محلي كچه بورك و گيوه يا چارق تشكيل مي دهد و پوشش محلي زنان نيز از چندين تكه لباس با نامهاي 'كوينك'، 'تومان'، 'بورك' و 'جرقا' و تزيينات متفاوت چون انگشتر، النگو، يراق و پولك هاي رنگي تشكيل شده كه بسته به قدرت اقتصادي افراد، زينت هاي مختلفي نيز به اين لباس ها اضافه مي شود.
*آيين ها وجشن ها:
جشن ها و آداب و رسوم مختلف در موارد گوناگون ، داراي نظم و قوانين خاصي هستند كه همگان ملزم به رعايت آن ها مي باشند و اين الزام يكي از اصلي ترين دلايل ماندگاري اين سنت ها هستند.
مراسم اعياد مذهبي و ملي ، مراسم عروسي و عزا ، نوع لباس پوشيدن و جشن هاي محلي از جمله مواردي هستند كه داراي نظم خاصي بوده و جزو آداب و رسوم مردم استان زنجان به شمار مي روند.
شايان ذكر است كه آداب و رسوم ديرينه ، در بين اهالي استان زنجان، در روستاها و شهرهاي كوچك نسبت به شهرهاي بزرگ تر بيش تر رعايت مي شوند.
مراسم اعياد مذهبي كه شامل جشن ميلاد حضرت محمد (ص) ، جشن ميلاد حضرت فاطمه (س)، جشن ميلاد حضرت علي (ع)، جشن هاي بزرگ نيمه شعبان، روز ميلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم هاي آغاز ماه مبارك رمضان و آداب گرفتن روزه ، جشن بزرگ عيد فطر و عيد قربان ، جشن بزرگ غدير خم و تعيين حضرت امام علي(ع) به جانشيني حضرت رسول الله(ص) ، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن ميلاد ديگر امامان معصوم (ع) مي شود كه هر يك جايگاه و ارزش خاصي در آداب و رسوم مردم زنجان داشته و با شكلي زيبا و منظم برگزار مي شوند.
در اين روزها افراد با لباس هاي مرتب و تميز به ديدن بزرگ ترهاي فاميل رفته و عيد را تبريك مي گويند و هدايايي را دريافت مي كنند و نيز در تمامي اين اعياد به دلجويي از افراد عزادار رفته و يا لباس سياه و عزاي آنان را از تن عزاداران خارج كرده و لباسي نو و زيبا به تن مي كنند.
مراسم ويژه اعياد ملي و مذهبي با اصول و شيوه اي يكسان ولي به صورت محلي در مناطق مختلف استان انجام مي شود.
*جشن حالا:
كهن ترين جشن رايج در استان زنجان ، در منطقه انگوران جشن 'حالا' نام دارد كه احتمال مي رود با آيين زرتشتي ارتباط داشته باشد، اين جشن كه در اوايل پاييز و پس از برداشت محصولات كشاورزي از كشت زارها و خرمن گاه ها برگزار مي شود، يك ميهماني مردانه است و هيچ زني در آن حضور ندارد.
اين جشن به نشانه شادي و سرور از جمع آوري محصول برپا مي شود.
بازارهاي هفتگي و روز:
بازارهاي هفتگي و روز از بازارهايي است كه در آن كالاهاي روزمره مردم عرضه مي شود و تقريباً در كنار تمامي بازارهاي دائمي، بازارهاي هفتگي و روز نيز وجود دارد. خريد ارزان محصولات و ارائه محصولات تازه توسط دست فروشان محلي از خصيصه هاي مهم اين نوع بازارها مي باشد و در حقيقت توسعه ي شهر نشيني در شمال ايران رابطه ي مستقيم با اين نوع بازار دارد.
بازارهاي هفتگي در روزهاي معين از هفته تشكيل مي گردد. فروشندگان اين بازارها عموماً دوره گردها هستند كه با وسايل نقليه موتوري اجناس خود را در ساعات اوليه صبح به اين بازارها حمل نموده و بساط خود را پهن مي كنند. كالاهاي ساخته شده بطور اخص و كالاهاي روستايي بطور اعم در اين بازارها عرضه مي گردد.
اسامي بازارهاي محلي:
رامسر: روزهاي شنبه و سه شنبه
تنكابن: روزهاي جمعه
خرم آباد تنكابن: شنبه و سه شنبه
سليمان آباد تنكابن: چهارشنبه
روستاي هليدشت بابل:دوشنبه
قائمشهر:روز چهارشنبه
جويبار:روزجمعه
امام زاده عباس ساري: ايام سيزده بدر و اعياد فطر و قربان
اميركلا: جمعه بازار
بابل:پنج شنبه بازار.
اعتقادات و باور ها در ماه مبارك :
_ اولين جمعه ماه رجب خيرات مي دهند حتي با يك خرما يا يك ليوان آب .
_ فوت كردن به قند و بستن گره به نخ هنگام خواندن دعاي صد بند (جوشن كبير ) و دادن آن به مريض جهت شفاي بيماران .
_ شب ضربت خوردن آقا دادن شيريني مثل زولبيا و باميه را حرام مي دانند چون عزادار هستند .
_ باز كردن روزه با نمك جهت زياد شدن بركات .
_ گذاشتن نان جو در سفره ي افطاري به ياد ساده زيستن پيامبران .
آيين و رسوم مازندراني ها
جشن خرمن
جشني كه همزمان با چينش دسته هاي پربركت گندم و شالي و شروع خرمن كوبي برپا مي شد و مهر را در روز مهرگان مي پراكند. ايرانيان قديم هر روز را به نامي مي خواندند و معيار ايام را سي روزه محاسبه مي كردند. تقارن نام روز و ماه، موجب برگزاري جشني ماهانه بود كه به مناسبتي خاص برگزار مي شد. جشن مهرگان از جشن هاي باستاني، اسطوره اي و فصلي محسوب مي شود كه در گذر ايام اهميت و قداست خود را از دست نداده است و گويي حيات خود را از كشت و كشاورزي وام گرفته است. اين جشن كه متعلق به فرشته ي بزرگ مهر است در روز مهر از ماه مهر كه برابر با شانزدهم ماه است برگزار مي شود و در گاهشمار كنوني برابر با دهم مهر است.
جشن نور گون
ازجمله مراسم آييني متعلق به دوران پيش از اسلام است كه هر سال بهطور پراكنده در نقاط مختلف مازندران برگزار ميشود.
پيش از طلوع آفتاب جوانترها براي يافتن گون به كوه ميروند،با فراهم آوردن پشتهاي، آن را آتش ميزنند و شعلههاي آتش را همراه با هلهله و شادي روي سر ميگردانند. زنان شيرينيهاي سنتي ميپزند و در ميان هزاران ميهماني كه از سراسر ايران به اين منطقه ميآيد، پخش ميكنند.
بنا به مستندات تاريخي، اين مراسم ريشه در داستان پيروزي فريدون بر ضحاك دارد. در اين روز پير و جوان شادند و از پيروزي نور بر ظلمت توسط اجداد و نياكانشان بر خود ميبالند
جشن مهرگان
اين عيد از اعياد بزرگ ايران باستان است كه هنوز هم مرسوم و پيش از رواج نوروز جمشيدي و دگرگون شدن سال در زمان ها ي كهن روز اول سال بوده است .
آثاري در اين جشن هنوز به چشم مي خورد كه نشان مي دهد اين عيد مبدا و آغاز سال بوده است.
در اين جشن خوردن انار و بوييدن گلاب را اسباب رهايي از بدبختي ميدانسته اند!
براي جشن هاي مهرگان ترانه هاي ويژه ايي وجود داشته كه آْنها را ترانه هاي مهرگاني ميخوانند.
جشن مهرگان هم اكنون در روز 16 مهرماه هر سال از سوي ايرانيان برگزار مي گردد ولي افسوس كه نفوذ آن در گروه هاي گوناگون همانند جشن نوروز پايدار نمانده است.
مراسم تيرماسيزده شو و لال شيش زني
از مراسم سنتي و رسمي مازندران تيرماه سيزده است كه در اواسط آبان هر سال برگزار مي شود. در اين شب همه خانواده كنار هم جمع مي شوند و تا پاسي از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه هاي بزرگترها سپري مي كنند، جوانان هم با در دست داشتن تركه اي بلند كه كيسه اي به انتهاي آن بسته شده است همراه كودكان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و كوبيدن چوب به در خانه ها و لال بازي از صاحب خانه تقاضاي هديه مي كنند كه به آنها پول، ميوه، شيريني داده مي شود.
از خوراكي هاي ويه ي اين رسم سه خوراك معروف كه جزء پر شگون ترين خوراك ها در برخي از نواحي مازندران به شمار مي آيد بدين قرار است:
الف:پيسه گنده ، پيسه گنه(pissěgěndě،pissěgěnně )
ب: پشت زيك،بشت زيك (pěště zik-běště zik )
ج: حلوا گندله (حلوا گندلك) hělvâ gěndělě-
فال هايي كه در اين شب گرفته مي شد:
فال سنجاق يا سوزن: در بعضي از روستاهاي مازندران مثل بنداركلا بابل نوعي فال گيري به عنوان«فال سينجاق» كه در اكثر جشن هاي محلي مرسوم بوده در شب تيرماسيزده شو هم اعمال مي شده است. و روش آن چنين بوده كه سنجاق يا سوزني را در دامن نيت كننده اعم از مرد،زن،نوجوانان،جوانان يا نامزد دارها(اكثراً براي دختران دم بخت) به شكل كوك زدن فرو مي كردند. سپس زن يا مردي از اهل خانواده ، ذهمسايگان و آشنايان نزديك چند شعر يا ترانه محلي با صداي آوازي مي خوانند. پس از پايان شنوندگان حاضر در جلسه از مفاهيم ابيات داوري مي نمودند كه فال نيك يا بد آمده. روي هم رفته اين كار بر شعف و شادي حضار مي افزود و شگون ويه اي داشت كه گاه از شدت شادي آفريني منجر به كف زدن و هورا كشيدن حاضرين مي شد.
فال حافظ:از رسم هاي ديگر تير ماسيثزده شو فال گرفتن با ديوان حافظ است كه در شهرها، روستاها و تقريباً همه ي خانه ها حتي اگر لال هم به خانه نيايد مرسوم است. در اين شب فرصتي است كه خوب و بد نيت خود را از حافظ كه به «شاخ نبات» قسم اش داده اند جويا شوند.
فال گردو: شخص تعدادي گردو را در بين دو كف دستِ بسته مي چرزخاند و آنها را در زمين پخش و پهن مي نمايد. سپس نيت كننده يكي از آنها را از زمين برداشته و مي شكند و چگونگي و كيفيت مغز گردو مؤيد ( برد يا باخت است).
گوش كشي يا فالگوش: در موقع غروب آفتاب، زن ها چادر به سر كرده، به عنوان فالگوش سرچهار راه مي ايستند و مخصوصاً بسيار به اين عمل عقيده مندند. اگر حرف بدي از رهگذر بشنوند آن را وحي منزل دانسته، و طوري متأسف مي شوند كه نمي توان حدي بر آن قائل شد.
آيين سنتي 26 عيد ماه يا جشن مردگان
آيين ويژه سنتي 26 عيد ماه طبري هر سال در تاريخ 28 تيرماه شمسي در بيشتر روستاهاي استان برگزار مي شود. در روستاي امامزاده حسن سوادكوه اين مراسم با آداب خاصي انجام مي شود، اين رسم به جشن مردگان نيز معروف است. در اين روز نيز اهالي روستاهاي اطراف همگي به امامزاده حسن مي آيند و علاوه بر خيرات كردن براي اموات خود و روشن كردن شمع روي مزارها، تماشاگر مسابقه كشتي سنتي لوچر مي شوند. در اين روز كشتي گيران سوادكوه در اين محوطه گرد مي آيند و به مصاف هم مي روند. اين مسابقه در مناطق جلگه اي جشن مردگان در آرامگاه ها برگزار مي شود.
مراسم آييني سنتي ورف چال و زن شاهي
يكي از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستاي اسك واقع در جاده هراز مراسم ورف چال است. اين مراسم در يكي از روزهاي جمعه در فاصله اول تا پانزده ارديبهشت ماه كه آخرين برفهاي زمستاني در حال ذوب شدن است، انجام مي شود.
تاريخ اجراي اين مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده مي شود. در اين روز تمامي مردان محل براي انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه كوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذاي ظهر و بساط ميوه و چاي از روستا خارج مي شوند و امور روستا در اين روز در دست زنهاي محل است كه با اجتماع در مساجد و نقاط ديگر به اجراي برنامه هاي مختلفي سرگرم هستند و از ورود هر مردي به داخل روستا جلوگيري مي شود.
در صورتي كه مردي به تذكرات و اخطار آنها توجهي نكند و داخل روستا شود بشدت با چوب به وسيله زنهاي محل تنبيه مي شود. مردان روستا پس از رسيدن به محل ورف چال كه از دوران گذشته چاهي در آنجا براي جمع آوري برف به وسيله شخصي به نام سيد حسن ولي حفر شده و اقدام به جدا كردن قطعات برف از كوه مي كنند و هر كس به توانايي خود مقداري از قطعات آخرين برف زمستاني را به داخل چاه مي ريزد. پس از پرشدن چاه از برف و پوشانيدن در چاه مردان به صرف ناهار و چاي و ميوه در اطراف چاه مي پردازند و نماز به جا مي آورند. سپس همگي به روستا باز مي گردند. اين مراسم ريشه در مبارزه با كم آبي براي مسافران و دامها در فصل تابستان دارد.
جشن انگور ارامنه
جشني به نام «عيد عروج حضرت مريم» در ميان ارمنيان و آشوريان ايران و انجام مراسمي به نام «تبرك انگور» كه اين جشن همه ساله در اواخر مردادماه در كليساي هايكاشن شهرستان نور انجام مي شود.انگور براي آشوريان، مانند گندم ارزش غذايي بسياري دارد؛ زيرا از روزگاران قديم پرورش تاك و گندم، حرفه و شغل اصلي آنان بوده است. به همين دليل، براي انگور مراسم خاصي به جاي ميآورند و تا نخستين محصول خود را تبرك نكنند، از آن نميخورند
آشوريها، جشن تبرك انگور را در روز « شارادمارتي ماريام »؛ يعني همان روز درگذشت حضرت مريم، انجام ميدهند.
آشوريها در اين روز به كليسا ميروند و مراسم مخصوص هر يكشنبه را انجام ميدهند و به همراه آن، دعاهاي ويژه¬ي تبرك انگور را مي¬خوانند.
پس از ايراد خطبه و آوازها و سرودهاي مذهبي كه همه به زبان آشوري است، كشيش سه بار بر ظرف محتوي انگور، صليب رسم ميكند و با اين كار، انگور متبرك ميشود. در پايان مراسم، نان مقدس و نيز مقداري انگور ميان شركت كنندگان در كليسا تقسيم ميشود.
طوبي اوصانلو
مراسم ازدواج و آوردن عروس :
آئين هاي مربوط به ازدواج و بردن عروس به خانه داماد در نواحي مختلف مازندران بسيار متفاوت است . امروزه فشارهاي زندگي شهري اين مراسم را بسيار كوتاه كرده است. ليكن مراسم جشن هاي مربوط به عروسي با تشريفات ويژه اي انجام مي گرفت . گاهي مدت جشن و سرور در خانه عروس و سپس در خانه داماد برگزار مي شد . مراسمي كه هنوز در برخي از روستاهاي اطراف ساري انجام مي گيرد شامل دو جشن است : در جشن اول كه شيريني خوران ناميده مي شود و در خانه عروس برگزار مي گردد مراسم عقد انجام شده و سپس جشن شروع مي شود . جشن دوم در زماني ديگر با همان ويژگي ها در خانه داماد گرفته مي شود و در آخرين روز گروهي از جوان ها براي آوردن عروس همراه داماد عازم خانه اي مي شوند . با آمدن عروس به خانه داماد مراسم جشن پايان يافته و زندگي روال عادي خود را باز مي يابد . سابقا در نواحي روستائي عروس را با اسب مي آوردند و در مسير راه تعدادي اسب سوار كاروان عروس را همراهي مي كردنند . امروز آذين بندي اتومبيل جاي اسب را گرفته و كاروان عروس را تعدادي اتومبيل همراهي مي كنند .
مراسم شب چله (يلدا):
مراسم شب چله در نخستين شب زمستان گرفته مي شود . تفسير شيرين اين جشن را مي توان در تعبير فلسفي آن خلاصه كرد . بدين ترتيب كه مردم براي تعبير مثبت از سرماي زمستان به همان ترتيب كه در نوروز به استقبال بهار مي روند با روحيه خوش و شادمان روزي از زمستان را نيز جشن مي گيرند. باور عمومي به اين است كه در اين شب حتما هندوانه يا خربزه كه سابق بر اين در هواي خنك زير شيروانيها نگهداري مي شد و يا انار و مركبات و آجيل و شيريني بر سر سفره باشد . جشن زمستاني شب چله تداركات خاص خود را داشته و دارد . در سال هاي نه چندان دور مردم روستايي كه به بستني يا ساير تنقلات در فصل زمستان دسترسي نداشته از مخلوط كردن برف و شكر نوعي فا لوده درست
مي كردند و مي خوردند . بدين ترتيب با برگزاري مراسم جشن و سرور در فصل زمستان مردم سرماي شديد زمستان را نيز با خوشي و شادماني مي پذيرفتند و آن را نيز جزء نعمتهاي خداوندي به شمار
مي آورند . اين تعبير فلسفي كه در هر فصل بايد به مناسبتي جشن گرفت و روحيه شاد زندگي را حفظ كرد . در تامين سلامت روحي مردم نقش به سزايي داشت . گذشته از اثرات رواني و روحي اين جشنها اثرات اقتصادي آن نيز در منطقه بسيار قابل توجه بود .
انواع موسيقي آييني در مازندران:
نوروز خواني كه توضيح آن در بالا آورده شد.
چاووش خواني
از نظر مضمون برداشتي از آئين هاي مذهبي ايران پس از اسلام است. اين آواز در گذشته بهنگام مسافرت زوار به اماكن مقدسه يا به هنگام مراجعت آنان خوانده مي شده است.
نواجش، نوازش- موري
موري از آوازهاي آئيني است كه پس از مرگ عزيزان توسط بستگان معمولاً زنان خوانده مي شود. موري از نظر محتوي بسيار حزن انگيز است و تقريباً مي توان گفت نوعي مرثيه مازندراني است كه اغلب دو يا سه نفر از بستگان درجه يك يا غيره جهت از دست دادن عزيزي آن را مي خوانند .
انواع موسيقي مازندراني:
موسيقي سازي شامل دو بخش مي شود:
بخش اول: موسيقي مراسمي و ميداني و رقص است كه با سرنا و نقاره قابل اجرا است.
بخش دوم: موسيقي چوپاني كه با لله وا نواخته مي شود شامل بخش هاي زير است:
كتولي- غريبي- ميشي حال - كيجاكرچال - زاري - كمرسري - دخترعموجان - جلوداري- عباس خواني- سماع حال.
رقص:
به طور كلي رقص هاي سنتي منطقه مازندران عبارتند از:
چكه سماع(čakessemā ): در اين شيوه ي رقص، يك يا چند نفر در وسط و همراهان دايره وار در اطراف آنها قرار مي گيرند و دست مي زنند. آنهايي كه وسط دايره هستند، مي رقصند.
دستمال سماع: مانند چكه سماع است با اين تفاوت كه دستمال به دست رقص مي كنند.
رقص چكه سماع يا دستمال سماع را زنان و مردان جداگانه در عروسي ها و جشن ها انجام مي دهند.